خدواندا!
در هنگام که روحم ،
وجودم، ذهنم،احساسم در دوری نور وجود تو بسر می برد سخت من این زندگی را بی معنی
مید انم. معنی من در بی معنی ها ست و بی
معنیی من در معنی هاست. در این هنگام که از روحم و دردم و ندای درونم ناله سر می
کنم و با تو سخن می گویم مرا ببخش چون من انسان
و همنوعان ام را فراموش کرده ام.و
مقدمه بودن برای بودن ها همین بودن در نبودن خود انسان است.
خداواندا!
جلوه ها که با هزار
جلوه بیرون می آید ، که ما به هزار دیده
تماشا کنم زیبای به زیبای رنگین کمان است. مرا ، زندگی مرا، زمدگی همرزمان مرا،
زندگی همنوعان مرا چون زنگین کمان بساز.
خدایا!
جهان که من و
همنوعان همگون ام زندگی می کنند به چه گرداب های گرفتار شده اند و من از دید ن حال
آنها سخت در عذاب و نمی دانم که چه کنم. خدایا من به خودم و موجودیت خودم باوری
ندارم و بلکه اگر باوری دارم بعد از باور مندی به وجود توست.
خدواند!
انسان موجود ناتوان
است وامروز نسبت به هرروز قبل به این گفته ایمان دارم ، انسان های که به این جهان
هستند سخت قابل ترحم اند و تو رحمی کن و آنها را به خودت باز گردان .
خدایا!
به کی و چطور بگویم
که ما به ورطه نابودی هستیم ، اگر گویم کسی باور نمی کند. اما بی توجه نمی توانم
باشم و خدایا به من و همرزمان ام قدرتی ارزانی کن که این انسان را از ورطه نابودی
نجات بخشیم و هدابت شوند.
خدایا!
وجودم سراسر عجز
است د رمقابل تو ، چون من شرمسارم از وجود انسان نام های که در مقابل حقیقت (خدا)
نه می گویند و انکار می کنند. این دیگر برای من قابل تحمل نیست. اگر کسی مرا به
سیلی بکوبد و یا جان ام را بگیرد هیچ گلایه نخواهم کرد و اما اگر ترا انگار به توهین کرد نمی توانم بپزیرم.
خدایا!
امروز ما نیاز مند
تو ایم و باید خود را به چشمان که اسیر خشم و شیطان شده اند نمایان کنی، تو می
توانی انکار خودت را متحمل شوی اما از یک
عاشق و عابد مانند من دیگر قابل تحمل نیست.
خدایا!
به من عشق و ایمان،
به همرزمان ام عشق انسان و به انسان نمی دانم که چه هدیه کنی چون من نمی دانم که
چه باید باشد.
خداوندا!
در دعاهایم و نیایش هایم اغلب به خودم می اندیشم اما توفیق
اندیشیدن به همگان خارج از هر نوع مرزبندی را از تو خواهانم.
خداوندا!
فضیلت و ارجحیت
دستان که با یاد به بشریت و خلق می جنبد و می رزمد بیشتر است از لبان که نام ترا
در سکوت بی پایان تنهای یاد می کند. به ملت ام و همنوعان ام همان دستان را بده که
با آهنگ نام تو می رقصد و با یاد تو می جنبد.
خداوندا!
تاریخ بشریت به ما
می گوید که کسانی به نگارش مسیر آن دست یازیده اند که نه د ر مراکز عرفی و نه در مراکز تعصب آمیز
دینی به فراگیری علم و آگاهی پرداخته اند ، بلکه به منبع نا متناهی انژی ماورای و
یک خود آگاهی تجری دست یافته بودند. به ما
، به همرزمان ما و به همه ما انسانها
آن منبع را و تجربه را ارزانی نما.
خداوندا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر