۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

نیایش یک روح انقلابی


خدایا!
به ما در پیروزی غرور و در شکست نا امیدی مستولی مگردان. چون غرور ما را از دیدن چالش که باید حل گردد و نا امیدی هم ما را از دیدن راه حل ها به دور خواهند نمود.
خدایا!
بدون همه چیز برای ما بی معنی است، و این صادقانه ترین احساس ام است که بدان آگاهم و از حقیقت آن چون خورشید برای ما آشکار است.
خدایا!
همه چیز بهای دارد و تغیر و انقلاب هم بهایش فداکاری ماست. بهای کاذب خون ریزی دیگران کار بزدلان است که از رویاروی با زندگی واقعی هراس دارد و در قلب که خداست، عشق است و شجاعت مبارزه انسانی. نه هراس و ترس.
خدایا!
ما به نیروی عشق نیاز داریم، مشکلات بشریت با سلاح و نیروهای نظامی قابل حل نیست، چون خشونت از ذاتیات بشر و انسانیت ما نیست.
خدایا!
از دوستان که به حقیقت و عشق می اندیشند تو حمایت کن و از کسانی هم که نمی کنند حمایت کن. چون انسان جزی از روح تو و حقیقت است.

خدایا!
دستان که برای نوازش بی نوایان می جنبد قداست به اوجنای کوه دارد و دستان که با قلم به بی نوایان نوازش می کند خوبختی به همراهی و وجودیت در قلب انسان دوستان دارد.
خدایا!
از نفرت بیزارم؛ اما از کسانی که نفرت به وجود دارند نه!
از خشم بیزارم، اما از انسانی خشم جو نه !
از جهالت بیزارم، اما سعادت همراهی آنان را تا سرحد حکمت و روشنایی از عمق قلب خواهانم.
خدایا!
نیایش هایم و دعاهایم را عامل برای تغیر خودم بگردان. سخن با تو سخن باخود است. سخن از وجودم سخن از توست.
خدایا!
همه آمدند و رفتند و اما کسانی ماندند که با تو و توی تو(انسان) بودند. آنان که رفتند همه از بیرون گفتند و رفتند و کسانی که ماندند همه از تو گفتند و ماندند. ماندن من، همرزمان ما، انقلابیان ما در گروه عشق توست.
خدایا!
شعار های ما را به شعور ها، گفته های ما را به کرده ها، کرده های ما را به نکرده ها، درد های ما را به درک، باورهای ما را به ایمان، خشم و نفرت ما را به عشق تغیر ماهیت بده.
شب2/8/1390 هرات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر